صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
ای کبوتر به کجا؟قدر دگر تاب بیار آسمان پای پرت پیر شود بعد برو
تو اگر کوچ کنی بغض گلو می شکند صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو
خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش تا خواب تو تعبیر شود بعد برو
کاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
به سرا پای تو لب می سودم
کاش چون نای شبان می خواندم
بنوای دل دیوانه تو
خفته بر هودج مواج نسیم
میگذشتم ز در خانه تو
کاش چون پرتو خورشید بهار
سحر از پنجره می تابیدم
از پس پرده لرزان حریر
رنگ چشمان ترا میدیدم
کاش در بزم فروزنده تو
خنده جام شرابی بودم
کاش در نیمه شبی درد آلود
سستی و مستی خوابی بودم
کاش چون اینه روشن میشد
دلم از نقش تو و خنده تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازنده تو
کاش چون برگ خزان رقص مرا
نیمه شب ماه تماشا میکرد
در دل باغچه خانه تو
شور من ...ولوله برپا میکرد
کاش چون یاد دل انگیز زنی
می خزیدم به دلت پر تشویش
ناگهان چشم ترا میدیدم
خیره بر جلوه زیبایی خویش
کاش در بستر تنهایی تو
پیکرم شمع گنه می افروخت
ریشه زهد و تو حسرت من
زین گنه کاری شیرین می سوخت
کاش از شاخه سر سبز حیات
گل اندوه مرا میچیدی
کاش در شعر من ای مایه عمر
شعله راز مرا میدیدی
سرمای این جاده های بی پایان را که احساس می کنم ،
شوقم برای رسیدن به آغوش گرمت بیشتر می شود... دلیلش شاید فکریست که به من می گوید ، انتهای این جاده کسی به انتظار نشسته است..
سلام
ایول خوبه فقط در شکم که همه این مطالبو خودت نوشتی [نیشخند]
[نیشخند]
یا
نه
به هر حال جالب بود
منم یه سایت دارم که ازت میخواستم اگه اشکالی نداره منو لینک کنی و در قسمت تماس با ما در سایت آدرس وبلاگتو بهم بگی منم تورو لینک کنم
موفق باشید
راستی اگه مایل بودی منو ادد کن هر روز مطالب تازه ای میفرستم برای برو بچ
آیدی من
ShahlaOk
آدرس سایت WwW.BazareRoz.Com
mer2+10+5+10+3
شعر های جالبی بود