نوال الزغبی

 

 

دخلک شو اخبارک قلی
خواهش می کنم به من بگو حالت چه طوراست
اشتقتلک انت اشتقتلی
دلم برایت تنگ شده است آیا دل تو برای من تنگ شده است
اشتقتلک طبعا اکید
دلیلی ندارد که به تو بگویم چه قدر دلم برایت تنگ شده است
یومیه حبک یزید
هر روز عشقم  به تو بیشتر می شود
تعرف حتى و انت بعید
خوب می دانی که حتی اگر از من دور باشی
قلبی معاک
قلبم به همراه توست

قلی شو صاربغیابی
به من بگو دوری از من چگونه گذشت
بعدک عم تنطر ع بابی
هنوز کنار در خانه ام نشستی و انتظارم را می کشی
ولا بابی لما تسکر
و یا اینکه هنگامیکه در خانه ام به روی تو بسته شد
قلبک مع مفتاحو تسکر
قلب تو نیز همراه با کلیدش قفل شد
راح برجع مش راح بتاخر
به سوی تو بر خواهم گشت حتی یک لحظه نیز درنگ نخواهم کرد
انا ما بتاخر ع احبابی
من هیچ وقت برای دیدن کسانی که دوستشان دارم دیر نخواهم کرد

مافیی قلک مافیی
نمی توانم برایت تعریف کنم
بغیابک شو صایر فیی
نمی توانم تعریف کنم که دوریت چه به روزگار من آورد
انت بقلبی و روحی مصور
تو در تمام قلب و وجود من حک شده ای
یومیه بعینیه بتسهر
تو هر روز در بین چشمانم زنده می شوی
کل ما احن الک بتذکر
هر وقت که  دلم برای تو تنگ می شود احساس می کنم
حالی طفلی و ترکض لیک
که مانند دختر بچه ای هستم که به دنبال تو می دوم