سنی نه قدرسئودیگیمی بیلمک ایسته ییر سنسه
یاغیش یاغاندا اللرینی گویه آچ
توتمادیغین دامجیلار قدر سنی سئویرم
بهمنی به بزرگی یادت
آوار شده روی خیالم
و امید نجات نیست
چشمانم
اثری از من نمی بینند
گوشهایم
صدایم را نمی شنوند
و این همه را
تا خیال تو هست
نگاه تو هست
صدای تو هست
دلم برات تنگ شده عزیز
سلام
مثل همیشه عالی بود
موفق باشی
سلام بهنام جان:
عالی بود مخصوصا شعر ترکی واقعا قشنگ بود.
در پناه حق
سلام
واقعا ازت ممنونم نمیدونم چطور تشکر کنم
خواستم بیام از تو وب ازت تشکر کنم تا همه بدونن که چقدر تو خوبی
راستش خوبی از خودتونه
منم ازت تشکر میکنم بابت همه چی
آخه تو این مدت از شما خیلی چیزها آموختم
دوست آن است که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
baba pesar ameye man akhareshe mibakhshi ke ghabl az in vaght nakardam nazar bedam
رشمه غشلاهسا شمه ذعی