سئودا

صدایت میکنم.حال اگر یابم دعایت میکنم*جان اگر خواهی فدایت میکنم/با توام هر لحظه. تنها نیستی*گوش کن هر شب صدایت میکنم

سئودا

صدایت میکنم.حال اگر یابم دعایت میکنم*جان اگر خواهی فدایت میکنم/با توام هر لحظه. تنها نیستی*گوش کن هر شب صدایت میکنم

حرف دل

شاید امروز وقتی باشه برای وداع ولمس انگشتان سرد زمین

ولی وداع با چه کسی و لمس انگشتان سرد کدامین زمین

من همون غریبه ام

که از جاده ی مه آلودی با کوله باری از غم های زیبا تو رو زیر لب زمزمه می کنه

و دیگر حسی برا ی وداع نیست....

تو با من وداع می کنی وبا او می روی

اینجاست که غمی بر کوله بار غم هایم اضافه میشه

هوا مه آلوده

زمین سرده وباز هم من مثل غریبه هستم.

غریبه ای که زندگی را برای تو می خواهد و خودش را برای مرگ

پس بزار بمیرم تا وجودم راحت و روحم آزاد شه

اما نه من نباید بمیرم

باید باشمو بمونم و زجر بکشم

اینجور برام بهتره

من دیوانه ای بودم که به تو دل بستم

و تو منو سوزوندی

شاید گذر روزها برای تو فرقی نداشته باشه

اما هر روزی که به من می گذره

جای یک زخم روی قلبم میمونه

تا کی .. تاکی!!!

این قلب لعنتی میخواد بتپه

هر روز به امید هوای آفتابی از بی خوابی بیدار میشم

اما روز به روز آسمون تیره تر میشه

تو چرا ای آسمان؟؟؟

تو چرا با من سر ناسازگاری داری

نمی دونم تو بخاطر قلب من تیره شدی یا برای عذاب من

مهم نیست اصلا مهم نیست!!!

چرا که تموم میشه؟؟

یه روز زیر باران سنگ میمیرم

و خورشید بعد رفتن من دوباره می درخشه

و آسمون آبی میشه

و من آرزوی یک روز آفتابی دیگه رو به گور می برم

ولی از اینکه به تو میرسم خوشحال میشم منتظرم باش

به امید دیدار... !!!

آن روز چه صمیمی با من تو دست دادی

تنها تو دست دادی من هر چه هست دادم

نظرات 1 + ارسال نظر
لاله شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 14:19

سلام نمیدونم چطوری در مورد این نوشتت نظر بدم ولی باور کن
دیوونم کرد
خیلی قشنگ و زیبا نوشتی
حرفی که همیشه تو دلم بود رو زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد